کتاب سقوط، رمانی مدرن، با فرمی پیچیده و مفهومی عمیق از آلبر کامو داستان‌نویس، تاریخ‌نگار، نمایشنامه‌نویس و متفکر الجزایری الاصلِ فرانسوی زبان.
خیلی از منتقدها به این اعتقاد دارن که فرمی که آلبر کامو برای نگارش این رمان به کار برده، شدیدا تحت تاثیر بخش اول رمان یادداشت‌های زیرزمینی از داستایفسکی هستش اما با یه سری تفاوت.
کتاب سقوط سرگذشت مردی به اسم ژان باتیست کلمانس هستش. کلمانس سابقا یه وکیل بوده ولی حالا توی بخشی از داستان، خودش رو قاضی توبه‌کار معرفی می‌کنه.
این کتاب، گفتگوهای رد و بدل شده بین کلمانس و مردی غریبه است که ما اسمش رو نمیدونیم. اما ما در طول داستان قراره که صرفا جملات و صحبت‌های کلمانس رو بخونیم. هیچ جوابی نمیشنویم. به تعبیر بهتر، کتاب سقوط مونولوگ‌های یه وکیل و قاضی ساده‌ست.
کلمانس توی گفتگو با همراه‌اش به شرح ماجرای زندگی خودش می‌پردازه.
کلمانس ماجراها و خاطرات‌اش رو برای همراه‌اش تعریف می‌کنه تا که به مرحله‌ای از زندگی‌اش که خودش سقوط می‌نامه برسه. سقوطی که به کلی زندگی این فارغ التحصیل رشته حقوق رو دست‌خوش تغییر قرار داده.
آلبر کامو شدیدا تحت تاثیر داستایفسکی بوده و به تاثیر از فلسفه اگزیستانسیالیستی این نویسنده روسی، خیلی از آثارش رو خلق کرده. آلبر کامو توی کتاب سقوط در خلال ماجراهایی که از زبان کلمانس روایت میشن، تلاش کرده تا که مبانی تفکر اگزیستانسیالیستی خودش و دغدغه‌ها و راه‌حل‌های ممکن و ناممکن رو بیان کنه این کار کامو انقدر مشهوده که خیلی از دنبال‌کنندگان این نویسنده، معتقدند که سقوط، مانیفست فکری این نویسنده فرانسوی زبانه.
حالا این فرصت رو داریم که کتاب سقوط رو با ترجمه امیر لاهوتی و به همت نشر جامی مطالعه کنیم.
جایی از کتاب سقوط آلبر کامو میخونیم:
برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد. چه کسی؟! چه کسی برای ما بر زمین خواهد خوابید؟