شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری
به قول خود نویسنده ، کتاب را کلا برای کوچکترها و کم سن و سالها نوشته است اما به قول تمام افرادی که دارای دامنه تغییرات سنی بسیار متفاوتی هستند ، این کتاب سن نمی‌شناسد
داستان خلبانی است که ناگاه در جایی عجیب موتور هواپیمایش خراب میشود و با موجودی به نام شازده که از سیاره ای دور بسیار دور آمده است ، مواجه می‌شود
داستان را باید خواند ، تاکید میکنم سن نمی‌شناسد ، با کلمات بسیار ساده ، معنای زندگی را این نویسنده فرانسوی به ما می‌گوید
از آن کتابهایی است که خواندنش واجب است چرا که زندگی را در عین پیچیده بودن و سختی‌هایش آن را از دور میبیند تا تمام پازلهای زندگی درون قاب نگاه ما جای شود
کتاب بسیار بسیار بسیار پرفروش است یعنی با گذشت دهه‌ها هنوز هم پرفروش است

قسمت هایی از کتاب

لابد تعجب مرا حدس می‌زنید وقتی در طلوع صبح صدای عجیب و بچگانه‌ای مرا از خواب بیدار کرد. صدا می‌گفت:
-بی‌زحمت یک گوسفند برای من بکش!
-چی؟
-یک گوسفند برایم بکش…
من مثل آدم‌های برق‌زده از جا جستم ، خوب چشم‌هایم را مالیدم و به دقت نگاه کردم. چشمم به آدمک خارق‌العاده‌ای افتاد که با وقار تمام مرا تماشا می‌کرد

من سیاره‌ای را می‌شناسم که در آن مردی سرخ چهره هست . این مرد هرگز گل نبوییده ، هرگز به ستاره‌ای نگاه نکرده ، هرگز کسی را دوست نداشته و هرگز کاری بجز جمع کردن ، انجام نداده است . هر روز هم تمام مدت مثل تو پشت ‌سرهم تکرار می‌کند که: «من یک مرد جدی هستم یک مرد جدی!» و از غرور و نخوت باد به دماغ می‌اندازد.
فروشگاه اینترنتی کتاب
بوک شهر