مشخصات کلی قطع رقعی پوشش جلد شومیز
مشخصات فنی نویسنده جین همپتن ناشر طرح نو مترجم خشایار دیهیمی تاریخ آخرین چاپ 1393 تعداد صفحات 468
فلسفه سیاسی، شاخهای از فلسفه که در انتزاعی ترین سطح به مفاهیم و استدلالهای دخیل در عقاید سیاسی مربوط میشود. معنای اصطلاح سیاسی خود یکی از مشکلات عمده فلسفه سیاسی است. با این حال، به طور کلی، میتوان تمام اعمال و نهادهایی را که با دولت مرتبط هستند، سیاسی توصیف کرد.
مشکل اصلی فلسفه سیاسی چگونگی استقرار یا محدود کردن قدرت عمومی به منظور حفظ بقا و ارتقای کیفیت زندگی انسان است. مانند تمام جنبههای تجربه بشری، فلسفه سیاسی مشروط به محیط و محدوده و محدودیتهای ذهن است و پاسخهایی که فیلسوفان سیاسی متوالی به مسائل همیشگی دادهاند، بازتاب دانش و پیشفرضهای زمانه آنهاست. فلسفه سیاسی، جدا از مطالعه سازمان سیاسی و اداری، بیشتر نظری و هنجاری است تا توصیفی. ناگزیر با فلسفه عمومی مرتبط است و خود موضوع انسان شناسی فرهنگی، جامعه شناسی و جامعه شناسی معرفت است. بنابراین، بهعنوان یک رشته هنجاری، به جای توصیف واقعیتها، بر اساس مفروضات مختلف، به آنچه باید باشد و چگونه میتوان این هدف را ارتقا داد، توجه دارد - اگرچه هر نظریه سیاسی واقعگرایانه لزوماً با این واقعیتها مرتبط است. بنابراین، فیلسوف سیاسی چندان نگران نیست، مثلاً به نحوه کار گروههای فشار یا چگونگی تصمیمگیری توسط سیستمهای مختلف رأیگیری، به این موضوع که اهداف کل فرآیند سیاسی در پرتو یک فلسفه خاص چه باشد.
بنابراین تمایزی بین فلسفه سیاسی، که بازتاب دهنده جهان بینی نظریه پردازان متوالی است و مستلزم قدردانی از موقعیتهای تاریخی آنها است، و علم سیاست مدرن خاص، که تا آنجا که میتوان آن را علم نامید، تجربی و توصیفی است، وجود دارد. با این حال، فلسفه سیاسی صرفاً حدس و گمان غیرعملی نیست، اگرچه ممکن است افسانه های بسیار غیرعملی را به وجود آورد: این یک جنبه حیاتی از زندگی است، و جنبه ای است که برای خوب یا بد، نتایج تعیین کننده ای در کنش سیاسی، برای مفروضات داشته است. که زندگی سیاسی به وضوح بر اساس آن انجام می شود، باید بر آنچه واقعاً اتفاق می افتد تأثیر بگذارد. بنابراین، فلسفه سیاسی را میتوان به عنوان یکی از مهم ترین رشتههای فکری در نظر گرفت، زیرا معیارهای قضاوت را تعیین میکند و اهداف سازنده ای را برای استفاده از قدرت عمومی تعریف میکند. چنین توجهی به اهدافی که باید برای آنها از قدرت استفاده شود، امروز به نوعی ضروریتر از دورههای پیشین است، زیرا نوع بشر قدرت ایجاد تمدنی جهانی را در اختیار دارد که در آن فناوری مدرن بتواند به نفع نسل بشر باشد یا خود را در پی افسانه های سیاسی نابود کند. بنابراین، دامنه فلسفه سیاسی بسیار زیاد است، روشن شدن هدف و محدودیت های آن ضروری است - در واقع جنبهای از بقای تمدن.
مشکل اصلی فلسفه سیاسی چگونگی استقرار یا محدود کردن قدرت عمومی به منظور حفظ بقا و ارتقای کیفیت زندگی انسان است. مانند تمام جنبههای تجربه بشری، فلسفه سیاسی مشروط به محیط و محدوده و محدودیتهای ذهن است و پاسخهایی که فیلسوفان سیاسی متوالی به مسائل همیشگی دادهاند، بازتاب دانش و پیشفرضهای زمانه آنهاست. فلسفه سیاسی، جدا از مطالعه سازمان سیاسی و اداری، بیشتر نظری و هنجاری است تا توصیفی. ناگزیر با فلسفه عمومی مرتبط است و خود موضوع انسان شناسی فرهنگی، جامعه شناسی و جامعه شناسی معرفت است. بنابراین، بهعنوان یک رشته هنجاری، به جای توصیف واقعیتها، بر اساس مفروضات مختلف، به آنچه باید باشد و چگونه میتوان این هدف را ارتقا داد، توجه دارد - اگرچه هر نظریه سیاسی واقعگرایانه لزوماً با این واقعیتها مرتبط است. بنابراین، فیلسوف سیاسی چندان نگران نیست، مثلاً به نحوه کار گروههای فشار یا چگونگی تصمیمگیری توسط سیستمهای مختلف رأیگیری، به این موضوع که اهداف کل فرآیند سیاسی در پرتو یک فلسفه خاص چه باشد.
بنابراین تمایزی بین فلسفه سیاسی، که بازتاب دهنده جهان بینی نظریه پردازان متوالی است و مستلزم قدردانی از موقعیتهای تاریخی آنها است، و علم سیاست مدرن خاص، که تا آنجا که میتوان آن را علم نامید، تجربی و توصیفی است، وجود دارد. با این حال، فلسفه سیاسی صرفاً حدس و گمان غیرعملی نیست، اگرچه ممکن است افسانه های بسیار غیرعملی را به وجود آورد: این یک جنبه حیاتی از زندگی است، و جنبه ای است که برای خوب یا بد، نتایج تعیین کننده ای در کنش سیاسی، برای مفروضات داشته است. که زندگی سیاسی به وضوح بر اساس آن انجام می شود، باید بر آنچه واقعاً اتفاق می افتد تأثیر بگذارد. بنابراین، فلسفه سیاسی را میتوان به عنوان یکی از مهم ترین رشتههای فکری در نظر گرفت، زیرا معیارهای قضاوت را تعیین میکند و اهداف سازنده ای را برای استفاده از قدرت عمومی تعریف میکند. چنین توجهی به اهدافی که باید برای آنها از قدرت استفاده شود، امروز به نوعی ضروریتر از دورههای پیشین است، زیرا نوع بشر قدرت ایجاد تمدنی جهانی را در اختیار دارد که در آن فناوری مدرن بتواند به نفع نسل بشر باشد یا خود را در پی افسانه های سیاسی نابود کند. بنابراین، دامنه فلسفه سیاسی بسیار زیاد است، روشن شدن هدف و محدودیت های آن ضروری است - در واقع جنبهای از بقای تمدن.
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.