مشخصات کلی قطع رقعی پوشش جلد شومیز
مشخصات فنی نویسنده لنا آندرشون ناشر مرکز مترجم سعید مقدم تاریخ آخرین چاپ 1401 تعداد صفحات 170
تصرف عدوانی
کتاب از عشق میگوید از نابسامانی و امید واهی و دردهایی که تصور میکنی روزی تمام میشود اما تمام نمیشود میگوید
کتاب از کهنه داستان انسان یعنی عشقی که تلخ میشود یعنی دردی که به رنج تبدیل میشود میگوید
زنی به نام استر و مردی به نام هوگو رابطه دو طرفهی خوبی دارند اما به قول صاحب کلیدر ، روزگار بر یک قرار نمیماند و برای این دو نیز نماند
گاهی مواقع امید کشنده است گاهی مواقع امید به اینکه اوضاع بهتر بشود و کاری کند که انسان به عدم تغییر عادت کند ، کشنده است
کتاب را از این جهت بخوانید که بفهمید عشق میتواند کور باشد و زوایای پنهان بسیاری را دارد که آرام آرام خودشان را به ما نشان میدهند اما انگار ما نابینا هستیم و آن را نمیبینیم.
کتاب را بخوانید زیرا صرفا درباره عشق محض نیست
تم فلسفی و مخصوصا روانشناسی قوی دارد در واقع به ما میخواهد بگوید که ما انسانها معمولا عدم واقعیت نگری داریم
نویسنده کتاب لنا اندرشون (زاده ۱۸ آوریل ۱۹۷۰) است و کتاب برنده جایزه معتبر «بهترین رمان سال سوئد» در سال ۲۰۱۳ شده است و در ایران سعید مقدم آن را از زبان اصلی (سوئدی) ترجمه کرده و نشر مرکز آن را چاپ
کرده است
قسمتهایی از کتاب
وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساس راحتی می کند. برعکس، وقتی عشق بی پاسخ می ماند، تن احساس می کند وزنش سه برابر شده است. عشق نوپا روی لبه باریکی می رقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند، که این خود می تواند در آدمهای مضطرب، با تجربه و آیندهنگر، یا در آن هایی که مثل استر اینقدر امیدوار و خوشباور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.
آدمیزاد با پاسخِ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است.
شکنندگیِ انسان است که عشق را پدید می آورد. امّا شکنندگی کافی نیست. اتکا به خود و با فاصله به خود نگریستن باید آن را تکمیل کند. شکستگیها موجب نرمی و ملایمت میشوند، اما دیر یا زود، آن چه نرمی را برمی انگیزد، باعثِ پرخاشگری نیز می شود. ضعف مطلق به سبب ناتوانی خود، بهاندازهی نیرویِ فولادین، عشق را غیرممکن می سازد
کتاب از عشق میگوید از نابسامانی و امید واهی و دردهایی که تصور میکنی روزی تمام میشود اما تمام نمیشود میگوید
کتاب از کهنه داستان انسان یعنی عشقی که تلخ میشود یعنی دردی که به رنج تبدیل میشود میگوید
زنی به نام استر و مردی به نام هوگو رابطه دو طرفهی خوبی دارند اما به قول صاحب کلیدر ، روزگار بر یک قرار نمیماند و برای این دو نیز نماند
گاهی مواقع امید کشنده است گاهی مواقع امید به اینکه اوضاع بهتر بشود و کاری کند که انسان به عدم تغییر عادت کند ، کشنده است
کتاب را از این جهت بخوانید که بفهمید عشق میتواند کور باشد و زوایای پنهان بسیاری را دارد که آرام آرام خودشان را به ما نشان میدهند اما انگار ما نابینا هستیم و آن را نمیبینیم.
کتاب را بخوانید زیرا صرفا درباره عشق محض نیست
تم فلسفی و مخصوصا روانشناسی قوی دارد در واقع به ما میخواهد بگوید که ما انسانها معمولا عدم واقعیت نگری داریم
نویسنده کتاب لنا اندرشون (زاده ۱۸ آوریل ۱۹۷۰) است و کتاب برنده جایزه معتبر «بهترین رمان سال سوئد» در سال ۲۰۱۳ شده است و در ایران سعید مقدم آن را از زبان اصلی (سوئدی) ترجمه کرده و نشر مرکز آن را چاپ
کرده است
قسمتهایی از کتاب
وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساس راحتی می کند. برعکس، وقتی عشق بی پاسخ می ماند، تن احساس می کند وزنش سه برابر شده است. عشق نوپا روی لبه باریکی می رقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند، که این خود می تواند در آدمهای مضطرب، با تجربه و آیندهنگر، یا در آن هایی که مثل استر اینقدر امیدوار و خوشباور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.
آدمیزاد با پاسخِ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است.
شکنندگیِ انسان است که عشق را پدید می آورد. امّا شکنندگی کافی نیست. اتکا به خود و با فاصله به خود نگریستن باید آن را تکمیل کند. شکستگیها موجب نرمی و ملایمت میشوند، اما دیر یا زود، آن چه نرمی را برمی انگیزد، باعثِ پرخاشگری نیز می شود. ضعف مطلق به سبب ناتوانی خود، بهاندازهی نیرویِ فولادین، عشق را غیرممکن می سازد
شما هم میتوانید در مورد این محصول نظر بدهید.
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.