کتاب "آینه‌های خندان" اثر مهدی محبتی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که به بررسی موضوعات انسانی، اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد.
داستان‌ها در این کتاب به گونه‌ای نوشته شده‌اند که هر کدام دنیای خاص خود را دارند، اما همگی به نوعی به ارتباطات انسانی و تأثیر آن‌ها بر زندگی افراد اشاره دارند. محبتی با استفاده از زبان ساده و صمیمی، خواننده را به دنیای شخصیت‌های داستان‌ها برده و امید و ناامیدی در عشق را به خوبی به خواننده منتقل می‌کند.
یکی از ویژگی‌های بارز این اثر، توجه به جزئیات و توصیف‌های دقیق است که به خواننده کمک می‌کند تا با شخصیت‌ها و موقعیت‌های آن‌ها همذات‌پنداری کند. نویسنده در هر داستان سعی می‌کند تا با یک نگاه تازه به موضوعات رایج بپردازد و زوایای پنهان زندگی را آشکار کند.
محبتی همچنین به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه خود اشاره می‌کند و نقدهایی بر وضعیت‌های موجود دارد. او با استفاده از نمادها و استعاره‌ها، به عمق مشکلات انسانی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این مشکلات می‌توانند بر روابط بین افراد تأثیر بگذارند.
در نهایت، "آینه‌های خندان" نه تنها یک اثر ادبی است بلکه دعوتی به تفکر درباره زندگی و روابط انسانی است. نویسنده با ایجاد فضایی صمیمی و دلنشین، خواننده را به تأمل درباره احساسات و تجربیات خود فرامی‌خواند. این کتاب می‌تواند برای هر کسی که به دنبال درک بهتر از خود و دیگران است، مفید باشد و الهام‌بخش تفکرات عمیق‌تری درباره زندگی شود.
"آینه‌های خندان" یک سفر عاطفی و فکری است که با نگاهی نو به زندگی، خواننده را به چالش می‌کشد تا در آینه‌ی داستان‌ها، خود را بهتر بشناسد.
برشی از کتاب:
اسم مرگ که آمد وحشت دل‌ها را گرفت و تیرگی چشم‌ها درخشیده‌تر و دریده‌تر گشت.
هدایت قبل از همه پرسید: خیام جان قربون اون دهن گرمت. اخه توی این فرصت کوتاه میان دو عدم با این همه اضطراب و سختی و با این همه نکبت و بدبختی چه جوری می‌شه زندگی خوب و خوشی کرد.