انقلاب کبیر فرانسه نقطه عطفی در شکل گیری آزادی‌های فردی و حقوق عمومی بود. فیلسوفانی همچون ژان ژاک روسو، جان لاک و جان استوارت میل، جز مطرح ترین نویسندگان و فیلسوفان آزادی خواه آن دوران بودند. اما انقلاب فرانسه و به طور کل نوشته‌های آزادی خواهانه آن دوران یک قسمت خالی داشت که چندان به آن توجه نمی‌شد؛ زنان. فرودستی زنان را باید جز اولین کتاب های جدی منتشر شده درباره حقوق فردی زنان داسنت، کتابی که هرچند سال‌های طولانی از نوشتن آن می‌گذرد، هنوز هم حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. جان استورات میل فیلسوف فایده‌باوری بود که نظام فکری‌اش مبتنی بر اصل فایده بود. استوارت میل هر مسئله‌ای را، حتی اگر ذاتا شر باشد، براساس فایده آن برای فرد و اجتماع بررسی می‌کرد. خیلی ساده قبل از بررسی هر عمل باید از خودمان «فایده آن چیست؟» و چه سودی برای طرفین دارد. این نظام فکری از اولین اقدام‌ها برای رسیدن به آزادی‌های فردی بود که انقلابی همچون انقلاب کبیر فرانسه برای رسیدن به آن به وقوع پیوست. این نگاه آزادی‌خواهانه که براساس شرایط تاریخی حاکم، تنها برای مردان مورد بررسی قرار می‌گرفت، از همان ابتدا برای جان استوارت میل دغدغه بود. میل در کتاب فرودستی زنان که بسیاری معتقدند آن را به کمک همسرش هریت تیلور میل نوشته شده، به بررسی حق آزادی زنان و برابری جنسیتی می‌پردازد. شاید که خواندن این جمله از خود استوارت میل درباره کتاب بتواند توضیحات درباره مباحث کتاب را تکمیل کند: «موضوع این کتاب تبین باورهائی است که از دیرباز یعنی از آغاز شکل گیری باورهای ذهنی سیاسی, اجتماعی ام مرا بخود مشغول کرده بود در روند زندگی و کسب دانش و تجربه به همراه تفکر و تعقل در امور مبتلا به جامعه انسانی, موضوع فرودستی زنان نه تنها از بین نرفت و یا کاهش نیافت بلکه بطور روزافزونی شدت گرفت و دل مشغولی مرا نسبت به آن شدیدتر کرد. این موضوع دستیابی به یک اصل کلی در تعدیل روابط اجتماعی در جنسیت مرد و زن می‌باشد»