هدف از زندگی رسیدن به کمال است. برای رسیدن به کمال (آزادی و پرواز) باید بهایش را پرداخت کرد.
اکثر انسانها هدف زندگی را زیستن، خوردن، جنگیدن و... میدانند.
بشر تا هدف نهایی را نیابد زندگی برای او نسل به نسل تکرار میشود.
اینشتین میگوید گذشته، حال و آینده توهمی بیش نیست زمان مانند یک چرخه تکرار میشود.
بشر نباید خود را در جمسی محدود محبوس ببیند رویا پردازی و آرزو داشتن رسیدن به هدف را محقق میکند
انسان اگر از رویا دست بردارد زندگی را نخواهد فهمید.
عادت ها نیز بزرگترین مانع برای رسیدن به هدف هستند داشتن رویا بدون تلاش هم بی فایده است
بیشتر انسان ها تلاش نمیکنند چون قلب از دست یافتن به آرزوهایش میترسد انسان فکر میکند سزاوارش نیست.
بزرگترین مانع رسیدن به هدف ترس است.
به هر آنچه فکر کنی به آن تبدیل میشوی
جنگیدن در مورد چیزی باعث به وجود امدن نیروی مخالف میشود اندیشه باید دوستانه باشد تا نتیجه بدهد راه تبدیل شدن دشمن به دوست مهروزی است
به ندای قلبتان گوش دهید عاشق باشید پاسختان عشق باشد تا رشد کنید
انرژی قلب یک نیروی درونی ست که همیشه برای ما نیکی و موفقیت را میخواهد و بهترین راه برای شنیدن این نیروی درونی فراموش کردن گذشته و بازگشت به نیروی حال است.
اگر خواسته ها با هدف زندگی هماهنگ باشد نیرویی از جهان جاری خواهد شد تا به آن هدف برسید.
هرگاه خود را بی نیاز ببینی آماده ی دریافت میشوی،
افکار با کردار باید هماهنگ باشد در غیر این صورت نشان میدهی به خودت اعتماد نداری پس آنچه را میخواهی باید به سویش حرکت کنی
بخواه تا داده شود.
نیروی درونی هرکس به خود او تعلق دارد و نباید در مورد آن با کسی صحبت کرد با گفتگو در مورد نیروی درون آن را ضعیف خواهی کرد.
باید به ذهن بیاموزی که شایستگی دریافت موهبت های مادی و معنوی خداوند را دارد و همیشه قدردان و سپاسگزار موهبت های زندگی باشید.
مراقبه یک راه مفید برای رسیدن به پاکی ذهن و سکوت است،
خاموش باش و گوش بسپار طلب کن تا به تو داده شود تو همان میشوی که به آن می اندیشی.
سپاسگزار باش