سخنی کوتاه درباره نویسنده :آن کلر لزوت که خودش هم ناشنوا بوده است این کتاب را با الهام از اتفاقی تاریخی که در اوایل قرن بیستم رخ داده است نوشته است این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۲۰ چاپ شده است و تا به امروز توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است قهرمان کتاب صدای دست‌ها دختری ناشنوا به نام مری لمبرت است که در جزیره کوچک به نام مارتازواین یارد زندگی می‌کند پدر پدربزرگش جز اولین ساکنین ناشنوای این جزیره بوده جاناتان لمبرت در سال ۱۶۹۲ زبان اشاره را با خود آورده است و حالا که صدها سال از مهاجرت جاناتان گذشته است این جزیره به جزیره ناشنوایان معروف است بسیاری از ساکنین جزیره ناشنوا هستند و با دست‌هایشان حروف الفبا را ادا می‌کنند و حالت صورت و زبان بدنشان هم به اندازه دست‌هایشان اهمیت دارد مری در کل حس خوبی نسبت به زندگی دارد و هرگز احساس تنهایی نکرده است او به هم خون بودن با جاناتان افتخار می‌کند همه چیز زندگی مری با یک اتفاق به هم می‌ریزد مری با برادرش جورج در جاده در حال خندیدنند جورج دنبال مدی می‌دود تا شیئی که مری در دست دارد را از او بگیرد در کشاکش همین شوخی ناگهان جورج مری را محکم هول می‌دهد و مری از شدت ضربه جا می‌خورد و با صورت به زمین می‌خورد و در لحظه‌ای که سرش را از زمین بلند می‌کند کالسکه‌ای با سرعت به طرف جورج می‌آید جورج زیر چرخ‌های کالسکه ناپدید می‌شود مری جیغ می‌کشد و به سمت جورج می‌دود چشم‌های جورج باز مانده اما لب‌هایش خونیند جورج دیگر تکان نمی‌خورد مرگ جورج باعث می‌شود خانواده مری از هم متلاشی شوند از طرفی هم تنش‌هایی بین ساکنان انگلیسی و وامپا نواگ ها بر سر مالکیت زمین اتفاق می‌افتد در بین تمام این اتفاقات دانشمند حقه بازی هم به نام اندرو به جزیره آمده تا راز ناشنوایی اهالی آنجا را کشف کند این دانشمند جوان به قدری شبیه جورج است که مری در نگاه اول خیال می‌کند که این دانشمند خود جورج است دانشمند جوان اشتیاق دیوانه واری برای پاسخ سوالش دارد او از مری به عنوان نمونه زنده آزمایشگاهش استفاده می‌کند مری قبول کرده است که به این دانشمند کمک کند اما روش این دانشمند برای رسیدن به جواب روش صحیحی نیست مری کم کم متوجه رفتار عجیب اندرو می‌شود تا اینکه ...
این داستان در ژانر رمان‌های تاریخی می باشد و برای رده سنی ۱۲ سال به بالا مناسب است انتشارات پرتقال آن را به چاپ رسانده است