درباره نویسنده. آنا در شمال شرقی انگلستان زندگی می کند . او در دانشگاه روانشناسی خواند و چندین سال به عنوان دستیار روانشناس کار کرد. او سپس در سال 2009 دکترای خود را در روانشناسی بالینی گرفت و از آن زمان به عنوان روانشناس بالینی با افراد دارای معلولیت کار کرده است. او همیشه به نوشتن خلاقانه علاقه داشته است، حتی در دوران کودکی تکه‌های کاغذ را به هم متصل می‌کرد و برای والدینش داستان می‌نوشت تا بخوانند. آنا در سال 2015 نامزد مسابقه داستانی کودکان تایمز چیکن هاوس شد. بزرگترین عشق او فرزندانش هستند -- یک دختر و یک پسر کوچک که سرگرمی و الهام دائمی برای او فراهم می کنند.
این رمان روایتگر زندگی دختری به نام ایکاری است داستان در قسمت اول از زبان آی کاری نقل می‌شود او و مادرش درمانگر هستند به همین خاطر اجازه دارند پودر نقره‌ای را در اختیار داشته باشند که به عنوان بال شیطان فقط برای اهداف دارویی مورد استفاده قرار می‌گیرد آنها تحت هیچ شرایطی اجازه ندارند آن را خرید و فروش کنند زیرا این امتیاز تنها مختص به کاهن اعظم و اشراف است آیکاری می‌گوید که هر وقت او و مادرش از دهکده به سمت بازار می‌روند بدنشان می‌لرزد چون هر یک از آنها شیشه کوچک از بال شیطان را توی جیب پیشبندشان پنهان کرده‌اند البته که او و مادرش مجرم نیستند به بیماران کمک می‌کنند در واقع در قلعه آپولیس خدایان قدرت‌هایی را به تعدادی از افراد برگزیده هدیه می‌دهند اری هم می‌داند که یک درمانگر است اما خواهر دوقلویش سفید به عنوان مومیانگر انتخاب می‌شود در حالی که همیشه به عنوان یک مومیاگر قدرتی بسیار قوی را در خون خود احساس می‌کند خواهران به دلیل داشتن دو قدرت رازی را در دل دارند که مجازاتش اعدام است در حالی که صفی یاد می‌گیرد چگونه مرده‌ها را مومیایی کند آیکاری به درمان درد و مرض دیگران ادامه می‌دهد اتفاق اصلی رمان وقتی می‌افتد که شیاطین از دنیای مرده‌ها می‌آیند و خواهرش را می‌دزدند
کتاب برای نوجوانان علاقمند به داستان‌های خیالی هیجان انگیز کتاب مناسبی است کتاب برای رده سنی ۱۴ سال به بالا است