هاینریش بل و عقاید یک دلقک، اسم¬هایی هستن که کمتر کسی که اهل کتاب باشه اون¬ها رو نشنیده باشه. نویسنده¬ای بزرگ و رمانی معرکه راجع به پوچی و سردرگمی انسان بعد از جنگ که به بهترین شکل ممکن داستان خودش ¬رو از زبون یه دلقک تعریف می‌کنه. هاینریش بل همزمان که شروع به یاد گرفتن شغل کتابفروشی کرد، مشغول تحصیل توی رشته ادبیات شد، اما خیلی زود و با شروع جنگ جهانی به خدمت سربازی فراخونده شد. بل توی خیلی از کشورها از جمله روسیه و فرانسه جنگید و بارها زخمی شد، اما زخم اصلی که جنگ به هاینریش جوون زد هیچ¬وقت درمان نشد و اثراتش رو توی کارهایی که نوشته می‌بینیم. مضمون بیشتر رمان¬های هاینریش بل راجع به وضعیت انسان¬ها بعد از جنگ و بازسازی هم درونی و بیرونی¬ایه که لازمه¬ی ادامه دادن و بقاس و عقاید صلح¬طلبانه و ضد جنگ خودش ¬رو بارها توی کتاب¬های خودش نشون داده و به خاطر همین هم توی سال 1973 برنده جایزه نوبل ادبیات می‌شه. عقاید یک دلقک راجع به زندگی دلقکیه که به خاطر شغلش، رابطه عاشقانه¬ش با دختری به نام ماریا به هم می¬خوره و داستان از جایی شروع می‌شه که اون بعد از مدت¬ها به شهر خودش برگشته و می¬خواد ماریا رو دوباره ببینه، اما به هر دری می‌زنه به در بسته می‌خوره. همزمان اون خاطرات گذشته¬ش¬ رو تعریف می‌کنه و به رابطه پر از تنشش با خونواده خودش هم اشاره می‌کنه، جایی¬که هیچ¬کس اونو جدی نمی‌گیره و به خاطر شغل دلقک بودنش، اونو آدمی بی¬دست و پا می‌دونن. عقاید یک دلقک راجع به آدم¬هاییه که برای اینکه عذاب وجدان خودشون ¬رو تسکین بدن، رو به کارهای انسان¬دوستانه میارن، اما مورد تحقیر و بی¬توجهی گروهی قرار می‌گیرن که شدیداً خودخواهن و به هیچی جز نفع شخصی خودشون فکر نمی‌کنن و این تعارض¬ها و تنش¬هاس که تراژدی شاهکار هاینریش بل رو می‌سازه و یکی از تکان¬دهنده¬ترین رمان¬های قرن بیستم رو می‌سازه.